مولانا مي گويد در زمان خلافت عُمَر بن خطّاب، شهر دچار آتش سوزي مهيبي شد بطوري كه سنگها هم همانند چوب خشك مي سوختند.
آتش چنان تيز و خشمگين بود كه نيمي از شهر را فرا گرفته بود. حتي آب هم نمي توانست حريف آن شود
هر چه مردم مشك هاي آب و سركه را بر سر آن ريختند اثري نكرد و بلكه بر تيزي و خروش آن افزود.
مردم ناچار نزد عُمَر آمدند و سبب آن را پرسيدند. عُمَر گفت: اين آتش چيزي نيست مگر برخاسته از بُخل و آزمندي شما!
آب و سركه اي كه روي اين آتش مي ريزيد سود نمي بخشد. اين كار بيهوده را رها كنيد و به جاي آن برويد به بينوايان كمك كنيد.
مردم گفتند: ما مردمي جوانمرد و بخشنده ايم و همواره به بينوايان كمك كرده ايم. عُمَر گفت: اين بخشش هايي كه مدعي آن هستيد همه از روي رنگ و رياست و نه از بهر خداست.
در احسان و بخشش بايد دو چيز را مراعات كنيد: يكي آنكه مال را به غيرِ مستحق ندهيد.
دوم اينكه بايد فقط براي رضاي حق، احسان كنيد و نه از روي ريا قرآن كريم نقش انسان را دربلاياي طبيعي و بعضي از حوادث تكويني مانند سيل، زلزله، طوفان و صاعقه و... يادآور شده و آنها را به اعمال انسانها نسبت داده
براي نمونه(در سوره حج آيه ۴۵) مي فرمايد: «چه بسيار شهرها و آباديهايي كه آنها را نابود و هلاك كرديم در حالي كه (مردمش) ستمگر بودند».
همچنين (در سوره بقره آيه ۲۰۵) از نابودي مزارع و حيوانات به دست انسان ها و فسادي كه نتيجه طبيعي چنين رفتارهايي است پرده برمي دارد:
«و اذا تولّي سعي في الارض ليفسد في الارض و ليهلك الحرث و النسل و الله لا يحب الفساد»
هنگامي كه روي بر ميگردانند، در راه فساد در زمين كوشش ميكنند و باغات و مزارع و چهارپايان را نابود ميسازند با اينكه ميدانند خدا فساد را دوست نميدارد.
لازم است نكته اي را در پايان اين يادداشت يادآور گردم و آن اينكه:
اين بلاها نتيجه مستقيم عملكرد ناصواب برخي افراد سودجو(مثل جنگل خواران و كوه خواران و مسئولان نالايق ما و بي توجه به امور شهرسازي و كشورداري و فقدان سياست هاي پيشگيرانه و...) است كه موجب اين همه فجايع شده وخواهد شد
اما در اين ميان افراد بي گناه و مستضعف هستند كه معمولا قرباني هوسهاي سيري ناپذير عده اي ناانسان و بي لياقت مي شوند.
جمعه ۲۲ فروردین ۹۹ | ۱۷:۳۲ ۸۹ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است